راهنمای پایان نامه نویسی درباره ارث زن

ساخت وبلاگ

 

 
 

متن کامل به همراه منابع کامل در فایل هایی که

در این متن لینک شده اند موجود می باشد.

 
 

 

2-1- وضعیت ارث زن در تمدن های قدیم

ما در این فصل وضعیت میراث زوجه را در قرون گذشته تمدن های بزرگ جهان بررسی نموده و نشان خواهیم داد که زوجه در تمدن های بزرگ جهان چقدر حق و حقوقی داشته و آیا اصلاً زوجه در گذشته می‌توانست ارث ببرد یا خیر؟

 

 

2-2- وضعیت ارث زن در تمدن چین

آن گونه که از اسناد تاریخی بر می‌آید در عصر کنفوسیوس (حدود470-550 ق.م) در چین پدر خانواده حق فروش زن و فرزندانش را داشت و نیز حق داشت فرزندان خود را به قتل برساند بزرگترین فیلسوف اخلاقی چین «کنفوسیوس» می گفت: «مرد در هر حال حاکم و زن محکوم است» بعد از فوت شوهر، زن اختیار و استقلالی نداشت و بایستی مانند میراث تحت اختیار اولاد و خویشان ذکور شوهر قرار می گرفت تا سرنوشت او را طبق رأی خودشان تعیین کنند[1].

در سروده های چینی آمده است «در دنیا چیزی پست تر و ارزان تر از زن نیست»[2] روشن است که در چنینن اجتماعی زن اصلاً هویتی ندارد تا برای او حق و حقوقی قائل شوند در چین هم مثل تمدن های دیگر زن محروم از ارث می‌باشد، حتی تاریخ نویس مشهور جهان، ویل دورانت می نویسد: زن چینی محکوم بود که پس از مرگ شوهرش برای وفاداری خود را بکشد به همین خاطر چون زوجه پس از فوت شوهر، مجبور به خودکشی می شد، از ارث هم خبری نبود به بیان دیگر زن چینی بعد از فوت شوهر هرگز زنده نبود تا مسئله ارث و میراث او مطرح باشد[3].

 
 

2-3- وضعیت ارث زن در تمدن هند

یکی از کهن ترین میراث تمدن بشر را می توان تمدن هند و کشورهای همسایه آن دانست. در هند نیز شیوه پدرسالاری آریائی که میراث تمدن گذشته هندوان محسوب می شود حاکم بود[4].

در هند قدیم بر اساس مجموعه قوانین (مانو) زنان از میراث بودند و همانند قوانین روم و یونان در هند نیز زنان تحت قیمومت مردی بودند در برخی از قبایل هند قدیم در هنگام وفات شوهر، زن همانند ترکه به میراث می‌رفت یا ‌بر اساس رسم نکوهیده و غیرانسانی «ساکی» زن را همراه با جسد شوهر می سوزاندند یا زنده خفه می‌کردند و با شوهر در گور می گذاشتند و معتقد بودند که این نشانه وفاداری زن می‌باشد برابر قوانین «مانو» سه کس اهلیت و استحقاق تملک مال را نداشتند، همسر متوفی، برده متوفی و دختر متوفی[5].

 

2-4- وضعیت ارث زن در دوران جاهلیت

در جاهلیت عرب زنان مقام بسیار پست و نازلی داشتند زیرا اعراب بدوی و بی فرهنگ آن زمان، قومی عقب مانده و سخت متعصب بودند و بین آن ها رسوم بردگی و امتیازات طبقاتی فراوان دیده می شد زنان را در ردیف کنیزان و بردگان به حساب می آوردند و وجود او را باعث شرم و ننگ می شمردند از دختر متنفر و بیزار بودند و او را در شمار اولاد محسوب نمی کردند ویکی از رسوم ظالمانه آن ها که همه مردم می دانند زنده به گور کردن دختران بی گناه بود که به عنوان فرار از ننگ و بدنامی و یا ترس از فقر و نداری مرتکب این جنایت می شدند، حتی قرآن کریم نیز به آن اشاره نموده و مردم را از این عمل برحذر داشته است در قرآن کریم چنین آمده است: «و اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسوداً و هو کظیم، یَتواری من القوم من سوء ما بشرِبِهِ اُیمسکهُ علی هون ام یَدُسُه فی التُراب، اَلاساء ما یحکمون» ترجمه آیه: هرگاه مژده تولد دختری به یکی از این اعراب داده می شد صورتش سیاه می گشت و خشمگین می گردید و از این خبر بدی که به او داده شده بود خود را از مردم پنهان می کرد و در این اندیشه بود که آیا با تحمل ننگ و خواری او را نگه دارد یا در دل خاک پنهانش سازد، بدانید که اینان بد داوری می‌کنند[6]. بدیهی است که در چنین جامعه ایی نه تنها برای زن حقوق مالی و ازجمله حق ارث وجود نداشت بلکه خود نیز گاهی در زمره دارایی متوفی به میراث دیگران می‌رفت[7].

‌در مورد محرومیت زوجه از ارث در دوران جاهلیت بد نیست به دو بیت شعر حاج میرزا حسن صفائی نظری افکنیم که گویای همه چیز است:

رسم بود از جاهلیت در عرب                که زن از میراث ماندی خشک لب

گرچه افزودن بود ارث اندر بسیج                   بر زن و کودک نمی دادند هیچ[8]

به عنوان قاعده کلی می توان گفت که در جاهلیت عرب صرف نظر از محرومیت زوجه از ارث و حقوق اجتماعی دیگر، اساساً زنان محلی از اعراب نداشتند حتی به عنوان جنس دوم به حساب نمی آمدند ‌بر اساس هم محرومیت ها بود که به نظر برخی از مورخین قرآن در قسمت ارث، حقوقی به زنان بخشید که بر بسیاری از قوانین ملل مترقی جهان ترجیح داشت[9].

 

2-5- وضعیت ارث زن در ایران باستان

مرحوم دکتر موسی عمید در تقریرات ارث خود می‌گوید: آنچه از اسناد و مأخذ مربوط به زمان ساسانیان معلوم می شود این است که خانواده ایرانیان بر پایه و اساس پدرشاهی مبتنی بوده است، ‌بنابرین‏ قدرت و سلطه در خانواده در دست پدربزرگ و اولاد ذکور و خویشاوندان ذکور بوده است، اموال خانواده پس از مرگ رئیس خانواده به عنوان «مرده ریگ» یا ارث در اختیار پسر ارشد قرار می گرفت و پسر ارشد، وارث و جانشین پدر می شد، رسوم و شعائر مذهبی و امور خانواده را اداره می کرد دکتر عمید از پروفسور بلوشه نقل می‌کند که گفته است تقریباً در تمام قوانین ملل قدیمه که از نژاد آریایی هستند، اصل و قاعده عمومی که حکمفرما بوده عبارت از این است که فقط اولاد ذکور ارث می‌برند و زنان از حق ارث محروم بودند[10].

زن در تمدن ساسانی، شخصیت حقوقی نداشته و پدر وشوهر اختیارات وسیعی در دارایی او داشتند دختری که به شوی می‌رفت دیگر از پدر یا کفیل خود ارث نمی برد و در انتخاب شوهر هیچگونه حقی برای او قائل نبودند، اما اگر در سن بلوغ، پدر در زناشویی وی کوتاه می کرد حق داشت به ازدواج نامشروع اقدام کند در این صورت از پدر ارث نمی برد[11].

2-6- مقایسه ارث زن و مرد در ادیان الهی(غیر از اسلام)

یهود، مسیحیت و اسلام ادیان مشهور الهی اند، و چون از دیدگاه شیعه، دین زرتشت نیز صاحب کتاب آسمانی بوده، در نتیجه در زمره ادیان الهی قرار دارد[12]. ‌بنابرین‏ در این قسمت به مقایسه ارث زن و مرد در این ادیان الهی می پردازیم.

 

2-6-1- در دین یهود

در شریعت یهود نیز، اصل کلی مبتنی بر محرومیت زنان و بخصوص زوجه از ارث است حکم مستفاد از تورات این است که تا وقتی فرزند پسر وجود داشته باشد، دختر، ارث نمی برد و چنان چه برای متوفی پسری نباشد، ارث او به دخترانش می‌رسد آیه 8 از باب27 سِفرْ اعداد می‌گوید «و بنی اسرائیل را خطاب کرده، بگو اگر کسی بمیرد و پسری نداشته باشد، ملک او را به دخترش، منتقل کنید[13].

 

2-6-2- در دین مسیح

در دین مسیح تفاوت قابل توجهی در تقسیم ارث بین زن و مرد که ناشی از جنسیت باشد مشاهده نمی گردد در  این دین دختر و پسر، برادر و خواهر، پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، عمه و عمو و نوادگان دختر و پسر، همه از ارث مساوی برخوردارند و جنسیت تاثیری در تعیین سهم الارث آنان ندارد زوج و زوجه نیز در صورتی که تنها وارث باشند از بهره مساوی برخوردارند. ولی در صورتی که همراه آنان وارث دیگری از قبیل اولاد وجود داشته باشد تفاوت هایی در سهم الارث زوجین در شرایط برابر مشاهده می‌گردد[14].

2-6-3- در دین زرتشت

هنگامی که شخص زرتشتی(اعم از زن و مرد) بدون وصیت نامه بمیرد و از او پدر و مادر و همسرو فرزندانی بازمانده باشد به هر یک از پدر و مادر 10/1 در صورت زنده بودن هر دو و در غیر اینصورت 8/1 سهم آنکه زنده است داده می شود سهم بقیه مساوی است[15].

وقتی زن و شوهر در یک حادثه ای با هم بمیرند و زمانی که یکی از آن ها فوت کند، در صورت اول زن و شوهر از یک دیگر ارث نمی برند و  وارث هر یک از آن ها به طور جداگانه از دارایی وی ارث می‌برد و نیز در صورت دوم تقسیم ارث بین اولاد ‌بر اساس جنسیت متفاوت خواهد بود بدین ترتیب که نسبت به ارثیه پدر، دختر و پسر سهامشان مساوی نبوده بلکه سهم پسر دو برابر دختر بوده و نسبت به ارثیه مادر سهام این دو مساوی خواهد بود[16].

در موقع مرگ زن یا شوهری که همسری از او باقی باشد بدون آن که فرزندی از خود او باقی مانده باشد نصف دارایی وی بدون وصیت نامه به همسرش و بقیه به پدر و مادر وی می‌رسد. اما اگر هیچ کدام از پدر و مادر زنده نباشند کلیه دارایی وی به همسرش منتقل می‌شود[17] اما درصورتیکه متوفی شوهر باشد و از خود فرزند نیز داشته باشد، سهم الارث همسر او8/1 و اگر متوفی زوجه باشد و فرزند هم داشته باشد سهم شوهر او برابر با سهم پسر و دختر متوفی است[18].

وبلاگ مهرداد آقاجانی، مشاور و روانشناس...
ما را در سایت وبلاگ مهرداد آقاجانی، مشاور و روانشناس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : noshkharo بازدید : 95 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 16:05