مجموعه مهارت های زندگی یک رویکرد متمرکز بر فرد است که هدفش کمک به افراد جهت رشد مهارت های خود کمکدهی میباشد. مجموعه مهارت های زندگی فرض می کند که همه افراد توانایی ها و ضعفهایی در مهارت های زندگی دارند. احساسات، تفکر و اعمال نامؤثر به ناتوانایی و ضعف در مهارت های زندگی مربوط می شود.
اهداف مهارت های زندگی، کمک به افراد جهت کمک به خودشان است. بدین معنا که افراد، برخی مهارت های جدید را برای زندگی به دست آورند و نسبت به زندگیشان احساس تعهد و مسئولیت پذیری داشته باشند(آقاجانی، ۱۳۸۱). هدف اصلی آموزش مهارت های زندگی در واقع افزایش توانایی روانی اجتماعی و در نهایت پیشگیری از شکل گیری رفتارهای آسیبرسان و ارتقاء سطح بهداشت روانی است.
سایر اهداف آموزش مهارت های زندگی عبارتند از:
پایان نامه اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی بر افزایش هوش فرهنگی دانشآموزان مهاجر افغانستانی شهر قزوین
سازمان بهداشت جهانی(۲۰۰۴)، ده مهارت زندگی را به سه طبقه یا گروه اصلی تقسیم می کند.
الف) مهارت های مرتبط با تفکر نقاد یا تصمیم گیری
این مهارت ها شامل همه آن چیزهایی است که با توانایی های جمع آوری اطلاعات، ارزیابی آنها و توانایی بررسی نتایج هر یک از این اطلاعات بر اعمال خود فرد و دیگران مرتبط میباشد. در این گروه از مهارت ها فرد می آموزد که چگونه تأثیر ارزشهای خودش و دیگران را بر راه حلهای انتخابی خویش تحلیل کند(فلاح زاده، ۱۳۸۸).
ب) مهارت های بین فردی و ارتباطی
گروه دوم مهارت ها، آنهایی هستند که با ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش دادن فعال، و توانایی ابراز احساسات و بازخورد دادن مرتبط هستند. در این طبقه مهارت های مذاکره، امتناع و رد کردن درخواست دیگران، و مهارت رفتار جرأتمندانه نیز جای می گیرند. مهارت هایی که به فرد کمک می کند تا تعارضات بین فردی را حل کند نیز در دسته مهارت های بین فردی است. همدلی، توانایی گوش دادن و درک نیازهای دیگران نیز بخشی از این دسته مهارت ها هستند. کار گروهی، توانایی همکاری با دیگران و توانایی احترام گذاشتن به دیگران هم در این دسته جای می گیرند. به این ترتیب این گروه از مهارت ها به مقبولیت اجتماعی کمک کرده و پایه های رفتار و روابط اجتماعی سالم را بنا میگذارند(همان منبع: ۴۶).
ج) مهارت های مقابلهای و مدیریت فردی
این مهارت ها هستهی کنترل درونی را غنی میسازد و به این ترتیب فرد میآموزد که می تواند بر اطراف خویش اثر بگذارد و تغییری ایجاد کند. عزت نفس، خودآگاهی، مهارت های ارزشیابی خویشتن و توانایی تعیین اهداف نیز بخشی از مجموعه مهارت های مدیریت خویشتن هستند. خشم، سوگ و اضطراب همگی باید مدیریت شده و فرد باید یاد بگیرد که چگونه با سوگ، فقدان یا ضربه های روحی مقابله نماید. مدیریت استرس، مدیریت زمان، روشهای تفکر مثبت و آرام سازی بخشی از این گروه مهارت های زندگی هستند(فتی و موتابی. ب، ۱۳۸۵: ۱۱).
یونیسف(۲۰۰۴)، همچنین مهارت های زندگی را در چندین سطح دسته بندی می کند.
سطح اول: مهارت های پایهای و اساسی روانشناختی و اجتماعی هستند. این مهارت ها به شدت متأثر از فرهنگ و ارزشهای اجتماعی میباشند نظیر خودآگاهی و همدلی.
سطح دوم: مهارت هایی هستند که تنها در شرایط خاص مورد استفاده قرار می گیرند نظیر مذاکره، رفتارجرأتمندانه و حل تعارض.
سطح سوم: مهارت های زندگی کاربردی هستند نظیر مبارزه با نقشهای جنسیتی سنتی یا امتناع از سوء مصرف مواد.
سازمان بهداشت جهانی در برنامه های مهارت های زندگی که در سال ۱۹۹۳ معرفی نمود ده مهارت را به عنوان مهارت های زندگی اصلی معرفی نمود. این مهارت ها عبارتند از:
مهارت تصمیم گیری[۱]
مهارت حل مسأله[۲]
مهارت تفکر خلاق[۳]
مهارت تفکر نقادانه[۴]
مهارت توانایی برقراری ارتباط مؤثر[۵]
مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی[۶]
مهارت خود آگاهی[۷]
مهارت همدلی[۸]
مهارت مقابله با هیجان[۹]
مهارت مقابله با استرس[۱۰]( فلاح زاده، ۱۳۸۸).
مهارت تصمیم گیری
همه انسانها تجربه رویارویی با مشکلات و تصمیم گیریها را داشته اند. تصمیم گیری بخشی از زندگی هر روزه ما میباشد. برخی تصمیم گیریها در زندگی روزمره به قدری تکرار شده اند که زمان اندکی برای فکر کردن به آنها صرف می شود، برخی نیز شاید یکبار اتفاق میافتند اما تأثیرات عمیقی در زندگی ما دارند مانند انتخاب رشته تحصیلی، شغل و همسر.
در واقع حل مشکل و تصمیم گیری نوعی مهارت است، مهارتی که میتوان آموخت و تمرین کرد. مهارتی که با روندی مرحله به مرحله سایر مهارت های اساسی فکر کردن مانند تفکر خلاق و انتقادی را به کار میگیرد(باقری یزدی، ۱۳۸۳: ۴۵). مهارت تصمیم گیری به ما کمک می کند تا با اطلاعات و آگاهی کافی با توجه به اهداف واقع بینانه خود، از بین راه حلهای مختلف بهترین گزینه را انتخاب کرده، بکار بگیریم و پذیرای پیامدهای آن نیز باشیم.
عوامل مؤثر در تصمیم گیری:
مهارت حل مسئله
مهارت حلمسئله یکی از مهارت های زندگی است که به ما در حل مسائل فردی و اجتماعی کمک می کند. «حلمسئله» عبارت است از فرایند شناختی – رفتاری که توسط خود فرد هدایت می شود و فرد سعی می کند با کمک آن، راه حلهای مؤثر برای مسائل زندگی روزمره خویش پیدا کند. به این ترتیب حل مسئله یک فرایند آگاهانه، منطقی، تلاشبر و هدفمند است. حل مسئله ماهرانه مستلزم مقابلهی مسئلهمدار به جای مقابلهی هیجانمدار با مسائل است. اگر چه برخی از مقابلههای هیجانمدار سازگارانه هستند ولی حتی در بهترین شرایط نیز منجر به حل مسئله نمیشوند. برای این که مسئلهای را حل کنیم قبل از هر چیز باید بیاموزیم واکنش هیجانی خویش را کنترل کرده و رویکردی مسئله مدار به موضوع داشته باشیم.
مراحل حل مسئله:
مهارت تفکر خلاق
تفکر خلاق به معنای برقراری ارتباط میان چیزهایی که با یکدیگر ارتباطی ندارند به منظور یافتن راه های تازه و معنادار در جهت حل مسائل است. مهارت تفکر خلاق، قدرت کشف و تولید اندیشهی جدید را برای ما فراهم می آورد. مهارت تفکر خلاق به ما کمک می کند در مواجهه با حوادث ناگوار چگونه احساسات منفی خود را به احساسات مثبت تبدیل کنیم. تفکر خلاق نوع دیگر دیدن است در این تفکر هیچگاه مشکل یک عامل مزاحم به حساب نمی آید بلکه یک فرصت برای کشف راه حلهای نو و بدیع تلقی می شود که تاکنون کسی به آن توجه نکرده است. مشخصه فرایند تفکر خلاق آزمودن و تجربه کردن است. هر تفکر خلاقی به موفقیت نمیانجامد اما اگر کودکان احساس عدم موفقیت کنند حس خلاقیتشان برانگیخته نمی شود(باقری یزدی، ۱۳۸۳: ۵۵).
در تفکر خلاق خصوصیات ذیل مشاهده می شود:
– آفریدن چیزی منحصر به فرد(باقری یزدی، ۱۳۸۳: ۵۵).
مهارت تفکر نقادانه
تفکر انتقادی تفکری صحیح برای ارزیابی مسائل است. به عبارتی دیگر تفکر همراه با استدلال، مسئولیت، مهارت و هدف را تفکر انتقادی مینامند. فرایندی که طی آن با بررسی افکار و عقاید خود و دیگران به درک بهتری از مسائل دست مییابیم. تفکر نقادانه، توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب است. آموزش این مهارت نوجوانان را قادر می سازد تا در برخورد با ارزشها، فشارهای گروه و رسانه های گروهی مقاومت کنند و از آسیبهای ناشی از آنها در امان باشند.
ویژگی افراد نقاد:
مهارت توانایی برقراری ارتباط مؤثر
یکی از ضروریات زندگی اجتماعی برقراری ارتباط است. ارتباط عبارت است از فرایند ارسال و دریافت پیام. بر اساس این تعریف هر ارتباطی مستلزم حضور دو یا چند واحد اجتماعی است. هدف اصلی برقراری ارتباط، انتقال پیام است. هر گونه اشکال در انتقال پیام منجر به اختلال در ارتباط می شود. هر ارتباطی شامل دو عنصر اصلی، کلامی و غیر کلامی است. اجزای ارتباط عبارتند از: محتوای کلام، توجه به ابعاد فرهنگی و خرده فرهنگی، چگونگی شروع صحبت، نحوه جمله بندی، زمانبندی ارتباط کلامی، ملاحظات موقعیتی، چگونگی جمعبندی و ختم ارتباط، تن صدا، آهنگ صدا و………. (موتابی و فتی. الف، ۱۳۸۵: ۲۱).
مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی
روابط بین فردی مؤثر اهمیت بسزایی در ایجاد سلامت روانی، رشد شخصی، هویتیابی، افزایش بهره وری شغلی، موفقیت، افزایش کیفیت زندگی، افزایش سازگاری و خودشکوفایی دارد. به منظور برقراری روابط بین فردی مؤثر کسب مهارت در چهار حوزه، شناختن و حمایت یکدیگر، و حل تعارضها و مشکلات موجود در رابطه به شیوهای سازنده ضروری است.
برای دستیابی به مهارت در چهار حوزه فوق، شناختن و پذیرفتن تفاوتهای فردی نقطه شروع خوبی در روابط نزدیک است(فتی و موتابی. ب، ۱۳۸۵: ۳۳). برای برقراری روابط بین فردی مؤثر چهار حوزه مهارتی را باید فرا گرفت. این حوزه ها عبارتند از:
مهارت خود آگاهی و همدلی
خودآگاهی از مهمترین مهارت های زندگی است که به فرد در شناخت خویشتن، خصوصیات، نیازها، خواسته ها و اهداف خود، یاری مینماید(محمدخانی، ۱۳۸۵: ۲۵). خودآگاهی، یعنی آگاهی یافتن و شناخت اجزایی همچون خصوصیات جسمانی، احساسات، افکار و باورها، ارزشها، اهداف، گفتوگوی درونی، نقاط قوت و ضعف خود. آگاهی یافتن از خود و ویژگیهای آن یک مهارت است و واداشتن خویشتن به نگریستن به خود، اولین قدم جهت آشنایی نزدیک با جنبه های مثبت و منفی«خود» محسوب می شود(امامی نائینی. ب، ۱۳۸۷: ۱۷). ضعف در خودآگاهی، مشکلات روانی – اجتماعی مانند افسردگی، اضطراب و احساس حقارت و نظایر آن در فرد ایجاد مینماید. افرادی که دارای مهارت خودآگاهی هستند، احساسات خود را شناسایی می کنند، بر نقاط ضعف و قدرت خودآگاه هستند، اهداف واقع بینانهای برای خود تعیین می کنند و از ملاکهای ارزشمندی خودآگاه هستند. این افراد میتوانند ارزش خود را در زندگی بیابند و هویت سالمی برای خود کسب نمایند. مهارت خودآگاهی از اجزای(مؤلفه های) متعددی تشکیل شده که عبارتند از:
مهارت همدلی
همدلی نوع خاصی از توجه داشتن به دیدگاه دیگری است. به این معنا که فرد از طریق ادراک واکنشهای عاطفی دیگران، واکنشهایی عاطفی از خود نشان میدهد که به آن همدلی میگویند(امامی نائینی، ۱۳۸۷: ۱۸). به منظور برقراری روابط همدلانه، فرد باید بتواند خود را به جای دیگران بگذارد، امور را از دیدگاه آنان ببیند و از خود بپرسد که اگر من جای او و در شرایط او بودم چه احساسی داشتم؟(فلاح زاده، ۱۳۸۸). همدلی به فرد این امکان را میدهد که بتواند احساسات و حالات دیگران را بهتر بفهمد. در همدلی فرد از سطح خویش فراتر رفته و دیگران را عمیقتر درک مینماید. برخی از موانع همدلی شامل انتقاد، برچسب زدن، نصیحت کردن و نظایر آن میباشد. به منظور همدلی کردن با دیگران میتوانیم از فنونی مانند گوش دادن فعال، بازپردازی، انعکاس احساسات و غیره استفاده نماییم(محمد خانی، ۱۳۸۵: ۲۵).
مهارت مقابله با هیجان
واژهی هیجان که با واژه های شور، احساس و عاطفه شباهتهای زیادی دارد، به معنای هر نوع برانگیختگی ذهن و بدن است. هیجانات، احساسات و عواطف بخشی از وجود ماست. ما تا زمانیکه زندهایم، نسبت به دنیای پیرامون خود حساس هستیم و از آنها تأثیر میپذیریم. در واقع هیجان، احساس و عاطفه پدیده هایی هستند که ما هر روز با انواع مختلفی از آنها درگیر میشویم مانند عشق، غم، شادی، خشم و عصبانیت. همه آنها را احساس کردهایم، محتوای هیجان، احساس و عاطفه را تشکیل میدهد(امامی نائینی. الف، ۱۳۸۷: ۱۸).
مهارت مدیریت خشم
این مهارت جزئی از مهارت مقابله با هیجان است. خشم واکنش طبیعی ارگانیسم نسبت به شرایطی است که فرد را دچار ناکامی کرده است. خشم می تواند به صورت ضعیف یا شدید در فرد نمایان شود. برخی از علائم و نشانه های بروز خشم در فردی که دچار عصبانیت شده است به صورت افزایش ضربان قلب، افزایش فشار خون، گشاد شدن مردمک چشم و ….. ظاهر می شود. هر کس برای کنترل خشم باید قادر به شناسایی زود هنگام علائم خشم خود باشد. شیوه های مختلفی برای کنترل خشم معرفی شده است که عبارتند از: ایجاد تغییر در محیط، ترک موقعیت، مقابله با
افکار منفی، آرام سازی، حل مشکل و ابراز خشم به شیوه سازگارانه(موتابی و فتی. ب، ۱۳۸۵: ۲۱).
یادگیری مهارت کنترل خشم، به توانایی نحوه مدیریت و اداره هیجانات شدید به ویژه خشم اشاره دارد. میدانیم که خشم و عصبانیت را نمی توان از زندگی حذف کرد ولی میتوان آنها را کنترل کرد. به عبارت دیگر ما حق داریم گاهی عصبانی شویم ولی حق نداریم رفتارهای پرخاشگرانه داشته باشیم. با یادگیری این مهارت میآموزیم که چگونه به شیوه عملی عصبانیت خود را کاهش داده و جلوی رفتارهای پرخاشگرانه خود را بگیریم. به بیان دیگر یاد میگیریم که به علائم اولیه ایجاد خشم در خود حساس شده و به محض بروز، آنها را تشخیص داده و پیش از شدت پیدا کردن به کنترل آنها بپردازیم(فلاح زاده، ۱۳۸۸).
مهارت مقابله با استرس
فشارهای روانی یا استرس در زندگی روزانه بسیارند، اما اکثر اوقات به آنها توجه نمیکنیم. فشار روانی موقعیت و وضعیت تهدید کننده یا حتی گاهی اوقات آسیبرسان است. در حقیقت میزان حداقلی از تنش و فشارهای خفیف روانی برای پیشرفت در زندگی لازم است. از طرف دیگر اگر میزان این تنش و استرس درونی از حد معینی بگذرد، مانع از هر گونه تلاش می شود. به علاوه، خستگی ذهنی و روانی زیادی را به ما تحمیل می کند و ممکن است به اختلالاتی چون اضطراب و افسردگی منجر شود(اصلی نژاد و همکاران، ۱۳۸۷: ۸۱).
مهارت رفتار جرأتورزانه(قاطعیت)
مهارت قاطعیت یا توانایی«نه» گفتن، یکیاز مهارت های زندگی است که باعث توانایی بهتر اداره وقت و زمان، افزایش اعتماد به نفس، افزایش توانایی تصمیمگیری و گسترش مهارت های ارتباطی و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی به ویژه اعتیاد می شود(همان منبع).
برچسب : نویسنده : noshkharo بازدید : 177